پس از هر تحول بزرگی اتفاقات مختلفی پیشروست؛ اینکه این تحولخواهی به کدام سمت هدایت شود، معلول این است که تصمیمگیران چگونه آن را مدیریت کنند. با این مقدمه به اتفاقات پس از انقلاب فرهنگی نگاهی خواهم داشت و از این مقدمه و اشاره بهره خواهم برد تا به موضوع مهمی اشاره کنم که بخشی از موسیقی معنوی ما را تشکیل میدهد.
متمرکز میشوم روی موضوع موسیقی و ذرهبین میگذارم بر شاخهای از آن که موسیقی مذهبی و آیینی است. بسیاری از همین نامدیران ناکاربلد که ذکرشان رفت، فکر میکردند باید با بهرهگیری از عنصر اغراق در نمایههای مذهبی و دینی افراطیگرایانه روبهروی جامعه بایستند؛ از تحریم ویدیو و جریمه و تعهد و شلاق برای یک کارت بازی تا حکمهای مختلف حد و تعزیر را بر حال مردم جامعه و هموطنانی که حالا از نگاه آنها اجنبی انگاشته میشدند، روا داشتند و روز به روز نیز حلقه این تعصب عجیب را تنگتر کردند. بسیاری از هنرمندان به مرور مجبور به ترک وطن یا بیوطنی در وطن شدند و این قهر تلخ به این مهم منجر شد که همه مثالها از یک زندگی رویایی به دوران قدیم اشاره کند.
بخش عمده آنچه اشاره شد در حیطه نسل جوان و نیازهای مصرف این نسل خلاصه میشد و از مجموعه حرمت و حلیتهای مختلف سرچشمه میگرفت و تمام اینها در پرتو دینمحوری و اندیشههای دینی رایج اوج میگرفت. آن پیشگویی زمان انقلاب فرهنگی مبنی بر پسلرزههای شدید که عاملش همان نامدیران ناکاربلد بودند که در ابتدا به آن اشاره کردم، در دو دهه اخیر عیان شد.
اینجا بحث ما همان موسیقی آیینی و مذهبی است. از اولین دوبس دوبسهای نوحههای عاشورایی تخریب حال و هوای پاک و ناب هیاتها شروع و به تضعیف اعتقادات دینی و معنوی مردم ختم شد که اگر این موضوع را یک آسیب بدانیم واقعا نمیدانم که با چه قدرتی و در چه مدتی میشود اصلاح یا جبران کرد. پیش از آنکه وارد جزییات شوم، عنوان کنم که اگر بناست در ارائه یک اثر هنری خلاقیت و نوآوری داشت چه به صورت اساسی چه برای ارائه، باید دانش لازم را کسب کرد نه آنکه هر چیزی را به عنوان کار نو معرفی کرد.
برمیگردم به بحث پیشین؛ بعد از دوبس دوبسها، داستانسراییها و گریزها و مقتلسازیها و ضجهمویههای ساختگی افرادی که پاکتهای نجومی داشتند، رسید. در این برهه دیدیم کلی آهنگهای شش و هشتی که با ترانههای خودشان مجوزی برای ارائه نداشتند، حتی پخش آن آهنگها بدون کلام هم مورددار بود، با تغییر کلام که مدح و نوحه شد، همهگیر شد. جالب آنکه به مساجد و تکایا هم رسید. هنر تعزیه و تعزیهخوانی روز به روز به محاق رفت، موسیقی آیینی به فراموشی سپرده شد و همین دوبس دوبسها و موسیقیهای بیپایه رواج یافت. رواج یافتن یک بخش است و رسمی شدن بخش دیگر! من مثالی در اینجا خواهم آورد که بیارتباط به موضوع بحث ما نیست. در همین ماه رمضان که به تازگی پشت سرش گذاشتیم، اتفاقی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران افتاد که در نوع خودش عجیب بود. اگرچه این رسانه مدتهاست تکلیفش مشخص است اما به عنوان مصداقی برای گفتههایم آن را نقل میکنم. در شبکه دو سیمای ملی جمهوری اسلامی ایران که فیلتری مانند شورای عالی قرآن در آن فعالیت میکند که اگر در واژهای به جای «ح»، «ه» تلفظ شود، اصل دعا یا اذان را به کلی خط میزند و پخشش ممنوع میشود و جالب است که از موذن، رزومه و سابقه همهجانبه هم طلب میکنند، عجیب است که از رزومه خوانندهای که بارها به خاطر رعایت نکردن کپیرایت مورد سرزنش هنرمندان قرار گرفته، آنهم کپیای بسیار نازل؛ راضی بودهاند که ایشان مورد تایید قرار گرفته و به برنامه تلویزیونی دعوت میشود، آنهم برنامهای که روی آنتن زنده است، اذان میگویند! این همان اذانی است که آن شورا که پیشتر عرض کردم، موذنهای حرفهای را به خاطر کوچکترین تلفظ نزدیک به اشتباه، مانع پخش اثرشان میشوند ولی آنهایی که با غلطترین شکل تلفظها روی آنتن زنده میروند، ما میمانیم که این تناقض را کجای دلمان بگذاریم.
پس از این مصداق که نمایانگر تناقضهای مدیریتی و نبود ساختار است، را اشارهای خواهم داشت به پژوهشهایی که سالهاست به آن مشغولم و بخشی از آن به اذان ایرانی مربوط میشود. از سال 1379 کار پژوهش و اجرا را در حوزه موسیقی ایرانی آغاز کردم، سعی من بر این بود که پژوهشهایم با رویکرد کاربردی انجام شود و باید نتیجه آن منجر به محصولی برای مصرف عمومی شود یا به اصطلاح عامل ارتقای فرهنگ عامه باشد که نتایج ارزشمندی هم برایم حاصل شد.
در این مسیر یکی از بزرگترین دستاوردهای پژوهشی من رسیدن به تاریخ ضبط اذان در دوران ضبط صفحه از سال 1291 هجری شمسی بود. این تحقیق من را به مجموعهای مشتمل بر پنج صفحه حد فاصل سالهای 1291 تا 1336 در حدود نیم قرن سبقه تاریخی مستند رسانید که بزرگانی شامل جناب دماوندی، تاج اصفهانی، سعادتمند قمی، سیدجواد ذبیحی و ملوک ضرابی در این صفحات اذان گفته بودند که همگی در مایه بیات ترک و گوشه روحالارواح خوانده شدهاند و درنهایت در سال 1334 استاد رحیم موذنزاده اردبیلی در رادیو اذان شاهکار خود را میخواند که تا سال 1345 چند بار دیگر بازاجرا شد که این اذان نیز در مایه بیات ترک و گوشه روحالارواح بود.
در دهه 30 خورشیدی، سیدجواد ذبیحی اذانهایی در سهگاه و بیات اصفهان نیز در رادیو اجرا کرد که در کنار مناجاتهای سحر و ربنای او بسیار مقبول ایرانیان بود و سپس در دهه 60 استاد صبحدل نیز اذانهایی خواند که اذان ماهور او را نیز در بعضی اوقات شرعی میشنویم.
این پیشینه ارزشمند در اذانگویی با نغمات موسیقی اصیل دستگاهی ایرانی ذوق هنری من را برانگیخت تا این مسیر را ادامه بدهم و از حوالی سال 1396 ساخت نغمههای اذان را در مایهها و دستگاههای مختلف ایرانی آغاز کردم و در سال 1402 توانستم پرونده ثبتی اذانگویی با نغمات موسیقی اصیل دستگاهی ملی ایران را در وزارت میراث فرهنگی در دفتر میراث ناملموس ملی با شماره ثبت 2935 به تاریخ دوم بهمن ماه در فهرست میراث ناملموس ملی ایران ثبت کنم که در حال آمادهسازی پرونده ثبت جهانی این موضوع در یونسکو نیز هستم که به یاری خداوند و مساعدت استاد بهروز وجدانی و سایر همراهان در میراث فرهنگی در سال 2025 بتوانیم این پرونده را ثبت جهانی کرده و افتخاری بینالمللی برای ایران کسب کنیم. با طرح این موضوع با جناب دکتر خاموشی و درک و مساعدت و حمایت ایشان در سازمان اوقاف و امور خیریه پروژه اذانهای ایرانی و برنامه شب اذانهای ایرانی در اردیبهشت ماه سال جاری را در دست انجام و اجرا دارم که در پرونده ثبتی میراث فرهنگی نیز این ثبت به صورت مشترک بین من و سازمان اوقاف و ایشان (دکتر خاموشی) ثبت شده است.
مهمتر اینکه مشغول تقریر و تدوین نامهای برای مدیرکل سازمان ملل متحد هستم تا روزی را به عنوان روز اذان ایرانی اعلام کنند تا به این وسیله هنر ملی موسیقی اصیل ایرانی که شاخهای از آن همین هنرهای مذهبی و آیینی است و نغمات معنوی اذان که با آواز اصیل ایرانی اجرا شده است به گوش سفرای جهان نیز برسد و این نغمه غنی و معنوی بیشتر شنیده و ارج نهاده شود.
ما بنا داریم که شب اذان ایرانی را برگزار کنیم که در بخش نخست، برنامههای خاص هنری و معنوی خواهیم داشت و نمونههایی از اذانها اجرا میشوند و همزمان با تقدیر از راویان این اذانها که در یک نسخه سیدی حاوی 22 اذان ساخت و تهیه و تدوین شده است. در آن شب تجلیل از استاد زندهیاد رحیم موذنزاده اردبیلی و تقدیم لوح یادبود به نمایندهای از خانواده ایشان را خواهیم داشت و در بخش ویژه تجلیل و حضور استاد احمد مراتب دره التاج اصفهانی را شاهد هستیم که ایشان بعد از بلال حبشی تنها ایرانی مسلمانی است که بر بام کعبه اذان گفته و به این مقام دست یافته که این خاطره را از زبان خود استاد میشنویم. لازم است اینجا ذکر کنم که در سال 1400 با پیشنهاد من و تشکیل پرونده ثبتی توسط من و با مساعدت استاد بهروز وجدانی و سایر اساتید در وزارت میراث فرهنگی توانستم استاد احمد مراتب را به عنوان میراث زنده بشری و نادره کاران فرهنگ و هنر ایران در پروندهای به شماره 53 به تاریخ یکم تیر ماه 1401 ثبت کنم که افتخاری بود در زندگی هنری من. در قسمت دوم برنامه قطعاتی با اشعار مناجاتگونه و معنوی که از ساختههای خودم هستند با تنظیم و ارکستراسیون دوست هنرمندم جناب ایمان ملکی با ارکستر نیایش و همچنین ارکستر خودم، اجرا خواهد شد که خوانندگان این بخش همان راویان مجموعه اذانهای ایرانی خواهند بود تا بتوانیم به ابهت و اصالت موسیقی ملی اصیل ایران بیشتر افتخار کنیم. با این همه که گفتم و هنوز بخش عمدهای از محتوای این پژوهش و این پروژه ناگفته مانده است، باید تاکید کنم این حوزه انسانهای بزرگی دارد، کسانی که عمر و وقت خود را صرف کردهاند، موذنانی که بهترین اذانها را گفتهاند و من تعجب میکنم از مدیران و تهیهکنندگانی که در رسانهای که عنوان «ملی» را یدک میکشد و برای اذانگویی موذنان این همه رزومه و کارنامه میخواهد، بدون هیچ تحقیق و تفحصی و بدون اهمیت دادن به میراث ملی اذان، چه عربی و چه ایرانی، که البته ایرانیاش به لحاظ تخصصی موسیقایی بسیار مهمتر است از آن جهت که نغمه و موسیقیاش ایرانی است، میروند سراغ خواننده پاپ که بارها آثارش در همان حوزه موسیقی پاپ هم مناقشهبرانگیز بوده و نازل خوانده شده است.
در اصل چنین اقداماتی حتی اگر از دست مدیران در رفته باشد که البته قابل توجیه نیست و از سویی این، ازدست در رفتنها و عذرهای بدتر از گناه بارها درباره هنر موسیقی و بسیاری مسائل دیگر که اینجا جای بحثش نیست، در صدا و سیما تکرار شده و دیگر مشخص است که برنامهای برای اصلاح نیست که اگر بود باز هم تنها به عذرخواهی گاه و بیگاه از ساحت فرهنگ و هنر این سرزمین و ایرانیان نباید بسنده میشد و لازم بود اقدامی شود و اصلاحی؛ نه آنکه عذر خواسته شود و افراد سر جایشان باقی!
درنهایت امیدوارم که بتوانیم با همکاری عزیزانی که نام نیکشان رفت و من اطمینان دارم که دغدغه ایشان رشد و تعالی است، اردیبهشت ماه 1403 نخستین شب اذانهای ایرانی را برگزار خواهیم کرد و هر سال به شرط دوام و حیات این شب نغمات اذان ایرانی را خواهیم داشت و پذیرای انفاس گرم و قدسی راویان نغمه ایرانی اذان هستیم تا بتوانیم در چند سال مجموعهای غنی و صد البته جدی از نغمات اذان ایرانی گردآوری و نشر کنیم و این کاروان خیر نورانی که از سال 1291 شمسی به سبب اسناد موجود آغاز شده است را به نیکی به نسلهای بعد بسپاریم.
این مهم بدون تردید نیازمند گامهای اساسی است و اندیشههایی که دغدغه هنر ایرانی را دارند. باید بدانیم و ایمان داشته باشیم که موسیقی ایرانی وسعت زیادی دارد و برای رشد آن در هر شاخه تلاش کنیم. در همین شاخه موسیقی آیینی و مذهبی که نغمات اذان ایرانی با این سابقه بیش از یک قرن این همه میتوان کار کرد اما متاسفانه به آن بیتوجهی میشود و موسیقی نازلی تحت عنوان موسیقی مذهبی رواج یافته و رسمیت مییابد؛ ما همچنان در این مسیر خواهیم ماند و معتقدیم روزی این دغدغهها و تلاشها تاثیر خودش را بیش از پیش خواهد گذاشت.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: علیرضا امینی