تئاتر محل گفت‌وگو است و علیه جامعه تک‌صدایی. بی‌شک تئاتر تعاملی اگر به استلزامات واقعی تعامل و گفت‌وگو وفادار باشد، می‌تواند در این مسیر راهی هر چند کوچک به رهایی و رستگاری بگشاید، اما نکته اینجاست که تئاتر نمی‌تواند فقط کارکردگرایانه باشد و ‌باید به زیباشناسی صحنه به ‌مثابه یک ضرورت نگاه کند. بدون داشتن یک نظام پیشروی زیباشناسانه، تقلیل دادن یک اجرا به پدیده‌ای کاربردی می‌تواند محافظه‌کارانه باشد.
چارسو پرس: شاید بزرگ‌ترین مولفه قابل اعتنای نمایش «عطر آدم» را بتوان تعامل گروه اجرایی با تماشاگران دانست که کمابیش صمیمانه است و یادآور جمع‌های دوران خوش مدرسه در سرودخوانی و تجربه کارهای جمعی مبتنی بر موسیقی و نمایش. مهدی فرشیدی‌سپهر در مقام نویسنده و کارگردان، تلاش دارد به یاری گروه اجرایی خویش، یک اجتماع همدلانه انسانی بسازد که به میانجی حضور در آن، امکان مشارکت و گفت‌وگوی جمعی برای افراد معمولی اجتماع ممکن شود. از این باب اجرایی چون نمایش «عطر آدم» بیش از آنکه بر وجه زیباشناختی خویش تکیه کند، بر کاربردی بودن خود اهمیت داده و سیاست اجرایی‌اش را براساس نوعی از تعامل و فضای گفت‌وگومحور بنا کرده است.

 به هر حال جامعه ایران در این سال‌ها از فقدان گفت‌وگوهای ثمربخش در تمامی عرصه‌های فردی و اجتماعی رنج برده و هر نوع عزیمت به سوی ساختن یک فضای تعاملی و گفت‌وگومحور می‌تواند واجد ارزش‌های اخلاقی و انسانی باشد، بنابراین شرط کامیابی این شکل از اجرا در نسبت مستقیم است با کیفیت مشارکت کسانی که در این مکان مشترک گردهم آمده و این امکان را یافته‌اند که در زمانی فشرده، عقیده‌شان را در رابطه با مسائل مطرح شده بی‌واسطه بیان کنند. پس جای تعجب نخواهد بود که تماشاگران این اجرا، تجربه‌ای شبیه به شکلی از تراپی و آموزش را از سر گذرانده و همچنان‌که از رنج‌ها و تروماهای گذشته‌شان می‌گویند نکاتی هم از مباحث مطرح شده دیگران بیاموزند. البته این نکته را باید متذکر شد که اجرا فقط بر وجه کارکردگرایانه‌ خویش تاکید نداشته و در هر سرودی که خوانده می‌شود، تلاش دارد اتصالی با امر تئاتریکالیته برقرار کند. این همان دقایقی از اجراست که یک یا دو تن از اجراگران از روی صندلی خود برخاسته و مقابل چشم تماشاگران نمایشی کوتاه را اجرا می‌کنند که به نوعی مقدمه‌ای است برای ورود به سرود تازه. از این منظر اجرا به ‌تمامی بر منطق کارکردگرایانه بنا نشده و نمی‌خواهد از زیباشناسی تئاتری بی‌بهره شود. این از هوشمندی کارگردان است که بعد از سال‌ها تولید نمایش‌های مناسب کودکان و نوجوانان، حال تصمیم گرفته فرم تازه‌ای را با مخاطبان فراگیرتر بر صحنه آورد.

  تئاتر تعاملی در جهان امروز طرفداران زیادی دارد و نوعی واکنش خلاق است به وضعیت ناگوار جهان، تمنایی است از برای ساختن یک اجتماع انسانی در زمانه‌ای این‌چنین غیرانسانی. از یاد نبریم که چگونه نظریه‌پرداز مهم تئاتری همچون آگستو بوال برزیلی معتقد بود در جوامع توسعه‌نیافته روستایی و مناطق فرودست‌نشینی حاشیه‌های شهر می‌توان با هنر تئاتر به امر آموزش پرداخت و محذوفان جامعه را توانمندسازی کرد. جایی که بازیگر به یک تسهیل‌گر تبدیل شده و از طریق آموزش، تاب‌آوری مردمان فقیر را بالا برده و آنان را به آگاهی اجتماعی می‌رساند. با آنکه تماشاگران نمایش «عطر آدم» از طبقات میانی جامعه بوده و شباهت چندانی به فرودستان مدنظر بوال ندارند، اما همچنان می‌شود اشتراکاتی را بین‌شان رصد کرد که در تلقی از تئاتر در سر می‌پرورانند. مهدی فرشیدی‌سپهر در اجرای «عطر آدم» برای خود و گروه اجرایی‌اش رسالتی تعریف کرده و در این مسیر کمابیش موفق است. اینکه هر شب یک اجتماع تئاتری بسازد از شهروندان که در یک مکان گردهم آمده و در طول اجرا از دل گفت‌وگوها و مواجهات پیش‌آمده، شکلی از آموختن، دوستی، صمیمیت و بیانگری را تجربه کنند. این همان هدفی است که کارگردان برای خودش ترسیم کرده و آن را در این چند ماه پی گرفته است. به هر حال جامعه ایرانی برای تمرین مدارا و فرهنگ گفت‌وگو، فرصت چندانی نداشته و یک اجرای تئاتری هم قرار نیست شگفتی بیافریند، اما با تمامی این مسائل، همچنان می‌توان با نگاهی جامعه‌شناختی نسبت این اجرا با وضعیت اینجا و اکنون ایران امروز را به نظاره نشست.

 تئاتر محل گفت‌وگو است و علیه جامعه تک‌صدایی. بی‌شک تئاتر تعاملی اگر به استلزامات واقعی تعامل و گفت‌وگو وفادار باشد، می‌تواند در این مسیر راهی هر چند کوچک به رهایی و رستگاری بگشاید، اما نکته اینجاست که تئاتر نمی‌تواند فقط کارکردگرایانه باشد و ‌باید به زیباشناسی صحنه به ‌مثابه یک ضرورت نگاه کند. بدون داشتن یک نظام پیشروی زیباشناسانه، تقلیل دادن یک اجرا به پدیده‌ای کاربردی می‌تواند محافظه‌کارانه باشد. نمایش «عطر آدم» نشان داده ظرفیت خوبی برای پیوند این دو ساحت مجزا از هم دارد و بهتر است در این مسیر بیش از این اهتمام ورزد
 
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمدحسن خدایی